برهان وجودی
خداشناسی | |
---|---|
توحید | توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات و صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه • عدم تحریف قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور • رجعت |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه | |
برهان وجودی یا برهان هستیشناختی، از جمله برهانهای اثبات خدا است که وجود خدا را از طریق تأمل در مفهوم خدا اثبات میکند. آنسلم، پایهگذار و دکارت و پلانتینگا از موافقان غربی این برهان، و محمدحسین غروی اصفهانی از ارائهدهندگان مسلمان این برهان به شمار میروند.
تاریخچه
برهان وجودی یا برهان هستیشناختی، در الهیات مسیحی، با نام قدیس آنسِلم (متولد ۵۰۳ق/۱۱۰۹م) شناخته میشود. او در این برهان به احمقی اشاره میکند که میگوید خدا نیست. آنگاه این برهان در جواب او گفته میشود. همزمان با ارائه این استدلال از سوی او، مخالفتهایی از سوی معاصرین وی بیان شد و عدهای نیز به دفاع از او برخاستند. بعد از او، این برهان به صورتهای دیگری نیز ارائه و تقریر شده است.
از مهمترین موافقان این برهان میتوان به دکارت و از مهمترین مخالفان آن، میتوان به توماس آکویناس و کانت اشاره کرد. بزرگترین و مؤثرترین نقادیهایی که تاکنون از برهان هستیشناختیبه عمل آمده، توسط ایمانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴م) بوده است.
این برهان، در دوره معاصر از سوی برخی محققان و فلاسفه مسلمان مورد توجه قرار گرفته که برخی به مخالفت با آن و برخی دیگر همانند محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) به دفاع از آن و بیان تقریری نو از آن اقدام کردهاند.
ماجد فخری در مقاله «فارابی و برهان وجودی»، فارابی را اولین فیلسوف مسلمان معرفی میکند که به این برهان توجه داشته است اما با این حال، اتفاقنظر است که اولین بار، محمدحسین غروی اصفهانی در کتاب «تحفة الحکیم» این برهان را به شکل دقیق صورتبندی نمود.
اهمیت برهان وجودی
برخی از محققان معاصر، برهان وجودی را برهان مهمی به حساب میآورند چرا که میتواند از طریق تصور خدا که امر مشترک میان ملحدان و خداباوران است، وجود خدا را اثبات نماید.
تقریر آنسلم
برهان آنسلم بیان میدارد: مقدمه ۱: خدا موجودی است که کاملتر از او نمیتوان تصور کرد.
مقدمه ۲: اگر فرض کنیم که خدا در خارج وجود نداشته باشد، یعنی فقط در ذهن انسان موجود است.
مقدمه ۳: موجودی که فقط در ذهن وجود دارد، نسبت به موجودی که هم در ذهن است و هم در خارج، ناقصتر است.
مقدمه ۴: بنابراین اگر خدا در خارج موجود نباشد، یعنی خدا کاملترین موجودی که قابل تصور است نیست و از او کاملتر نیز میتوان تصور کرد.
بنابراین، خدا باید در خارج از ذهن ما موجود باشد، وگرنه خلاف تعریف ما خواهد بود.
تقریر محمدحسین غروی اصفهانی
محمد حسین غروی اصفهانی:
ماکان موجودا بذاته بلا حیث هو الواجب جل وعلا و هو بذاته دلیل ذاته اصدق شاهد علی اثباته یقضی بهذا کل حدس صائب لو لم یکن مطابق للواجب لکان هو اما لامتناعه و هو خلاف مقتضی طباعه او هو لافتقاره الی السبب والفرض فردیته لما وجب فالنظر الصحیح فی الوجوب یفضی الی حقیقه المطلوب
تحفه الحکیم، ص۱۰۲
- آن چیزی که به ذات خویش موجود است و هیچ گونه شرطی برای موجود بودنش ندارد، واجب الوجود متعال است؛
- ذات خود او دالّ بر خودش است و او خود صادقترین گواه بر اثبات خویش است؛
- هر ذهن دقیق و درستاندیشی به این مطلب حکم میکند که اگر واجب الوجود مصداقی در عالم خارج نداشته باشد و صرفا مفهومی ذهنی باشد؛ این موجودنبودنِ او یا به دلیل این است که وجود خارجی داشتن برایش ذاتا محال است، که این فرض، خلاف ذات او است؛ یا به دلیل این است که او نیازمند علت است، که این هم محال است، چون فرض ما این بود که او واجب الوجود است نه ممکن الوجود، پس نیازی به علت ندارد؛
- پس، دقت و تأمل صحیح در معنای وجوب منجر به اثبات نتیجه مطلوب میشود.
توضیح
بر اساس تقریری که محقق اصفهانی ارائه کرده است، واجب الوجود موجودی است که احتمال ندارد نباشد و بررسی خود مفهوم واجب الوجود ما را به این رهنمون میکند که این مفهوم، حتما باید در خارج مصداق داشته باشد. وی برای اثبات این ادعا، یک استدلال به شکل قیاس استنثنایی بیان میکند:
- استدلال:
اگر این مفهوم، مفهومی باشد که صرفا در ذهن است و مصداق خارجی نداشته باشد، در آن صورت این مصداق نداشتن دو دلیل بیشتر نمیتواند داشته باشد و هر دو احتمال یاد شده باطل است، بنابراین این مفهوم حتما مصداق خارجی دارد.
برای قبول این استدلال، هم باید ملازمه بین مقدم و تالی اثبات شود و هم باطل بودن تالی آن بیان شود.
ملازمه بین مصداق خارجی نداشتن از یک سو(مقدم و بخش اول استدلال) و معلول بودن یا محال ذاتی بودن از سوی دیگر(تالی و بخش دوم استدلال)؛
بطلان تالی یعنی باطل بودن معلولیت یا محال ذاتی بودن واجب الوجود.
- اثبات ملازمه:
اگر مفهومی، مصداق نداشته باشد، یعنی مصداق آن به وجود نیامده است و تنها در ذهن موجود است. این به وجود نیامدن، دو فرض بیشتر ندارد:
یا ذاتا نمیتواند به وجود بیاید، به عبارت دیگر ممتنع بالذات است
یا گرچه ذاتا مشکلی برای به وجود آمدن ندارد، ولی هنوز به وجود نیامده است، به عبارت دیگر ممکن الوجود و نیازمند به علت است و چون هنوز علتش محقق نشده، به همین جهت خودش نیز به وجود نیامده است.
- بطلان تالی:
در تالی و بخش دوم این استدلال دو احتمال مطرح شد، معلولیت و محال ذاتی بودن.
بطلان این دو بخش نیز کاملا واضح است و با بررسی و تعریف خود مفهوم واجب الوجود مشخص میشود.
زیرا واجب الوجود، مفهومی است که خود به خود موجود است و وابستگی و نیازی به غیر ندارد. این مفهوم، قسیم و در عرض دو مفهوم ممکن الوجود و ممتنع الوجود قرار دارد و این یعنی اینکه، نه تنها ذاتا توان موجود شدن دارد(بنابراین ممتنع الوجود نیست)، بلکه نیازی نیز به غیر ندارد و علت نمیخواهد.(بنابراین ممکن الوجود و نیازمند به علت نیست)
به همین صورت، معلوم میشود که بررسی خود مفهوم واجب، ما را به مصداق داشتن و وجود خارجی آن میرساند.
نقدها و پاسخها
مهمترین ایرادی که مخالفان این نحوه استدلال بیان کردهاند این است که این برهان، اشتباه و خلط بین مفهوم و مصداق است. یعنی مسئله مفهوم و لوازم آن، هیچ ربطی به عالم خارج از ذهن ندارد. بنابراین، توجه و دقت در مفاهیم ذهنی، به هیچ وجه ما را به وجود داشتن یا وجودنداشتن خارجی آن چیز نمیرساند.
نشانه این مسئله این است که مفهوم شریک خدا نیز از نظر مفهومی دقیقا همین وضعیت را دارد.
شریک خدا، از نظر مفهومی، چیزی است که کاملتر از آن قابل تصور نیست.
حال اگر قرار باشد، چنین مفهومی در خارج از ذهن نیز وجود داشته باشد، شریک خدا نیز باید وجود داشته باشد، حال آنکه وجود آن از نظر عقلی محال و غیر ممکن است.
مهدی حائری یزدی در دفاع از برهان هستی شناختی میگوید: اگر با ضرورت ازلی، وجود را، آن هم حقیقت وجود نه مفهوم آن، و آن هم حقیقت محض و صِرف وجود را، بر خدا، که به قول آنسلم چیزی است که بالاتر و برتر از او را نمیتوان اندیشید، حمل کنیم، نه ایراد توماس آکویناس بر آن وارد است و نه نقادیهای کانت. البته حائری میپذیرد که انتقادهای کانت بر مدافعات دکارت از این برهان، وارد است و همانطور که کانت گفته است، فلسفه اسلامی هم میگوید که هرگز ضرورت ذاتی نمیتواند وجود موضوع خود را در خارج از محیط قضیه تضمین کند. با این حال، ایرادهای کانت بر اصل برهان هستی شناختی، که ضرورت ازلی است، وارد نیست.
عبدالله جوادی آملی، دفاعیه حائری یزدی از برهان هستی شناختی را ناقص میداند و میگوید: این تقریر نیز اثبات کننده مصداق برای مفهوم وجود مطلق نیست. البته اگر هستی مطلق مصداق داشته باشد، صدق مفهوم هستی بر آن بدون هیچ شرطی و به نحو ضرورت ازلیه صادق است؛ اما شک در تحقق مصداق برای آن است و مفهوم هستی مطلق که به وجود ذهنی در ذهن موجود است، هرگز نمیتواند این شک را برطرف کند. زیرا در صورت نبود مصداق برای هستی مطلق، مفهوم آن را میتوان از طریق هستیهای مقید به تجرید تحصیل کرد.
پانویس
- ↑ حائری یزدی، کاوشهای عقل نظری، صص ۳۲۸-۳۲۹.
- ↑ نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی، ۱۳۹۷ش، ج۳، ص۴۴۲-۴۴۳.
- ↑ نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی، ۱۳۹۷ش، ج۳، ص۴۴۳-۴۴۴.
- ↑ نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی، ۱۳۹۷ش، ج۳، ص۴۴۲.
- ↑ هیک، ص ۷۵-۷۹.
- ↑ رجوع کنید به: افضلی، ص۴-۶
- ↑ جوادی آملی، ج۳، ص۴۸۳
- ↑ حائری یزدی، کاوشهای عقل نظری، صص ۳۶۸-۳۶۹.
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ص۲۰۷.
منابع
- افضلی، علی، «شرح و بررسی تقریر حکیم اصفهانی از برهان وجودی و انتقادات مهدی حائری به آن»، در مجله حکمت معاصر، ۱۳۹۲ش، ش۲، ص۱-۲۰.
- جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، قم: اسراء، ۱۳۷۸ش.
- جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج۳، تحقیق: عباس رحیمیان، ۱۳۸۶، چاپ پنجم.
- حائری یزدی، مهدی، کاوشهای عقل نظری، تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۸۴ش.
- نبویان، محمدمهدی، جستارهایی در فلسفه اسلامی، قم، انتشارات حکمت اسلامی، ۱۳۹۷ش.
- Hick, J., An Interpretation of Religion, New Haven/London, 1989.